تحلیل بنیادی چیست؟

سرمایه گذاری!

طلا و ملک از جمله بازارهای سنتی هستند که افراد برای سرمایه گذاری به این بازارها روز می آورند. خرید هر یک و یا سرمایه‌گذاری نکردن و سرمایه را نقد، نگه داشتن، براساس تحلیلی از شرایط اقتصادی جامعه و تصوری است که از آینده آن نتیجه می شود.

اما آیا تحلیل اقتصادی به همین آسانی است و تنها براساس اخبار روزانه اقتصادی، ممکن است؟

برای این که افراد بتوانند کم­ترین زیان و بیشترین سود را به دست بیاورند، نیاز است که تحلیلی از شرایط بازار، صنعات و شرکت مد نظر داشته و افق دید مناسبی را متصور شوند.

لازمه تحلیل قطعا دانش و تخصص است. تحلیل انواع مختلفی دارد، تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال، مالی رفتاری و اگر در بازار بورس مد نظر باشد، تابلو خوانی نیز افزوده می شود.

اما در کل دو تحلیل بنیادی و تکنیکال، شناخته شده ترین تحلیل ها می باشند.

موضوع این مقاله تحلیل بنیادی است. تحلیل بنیادی، با نام های تحلیل ریشه ای، پایه ای و یا اساسی نیز شناخته می شود. البته فاندامنتال (fundamental analysis) و به اختصار FA نیز خوانده می شود.

تحلیل بنیادی روشی برای محاسبه ارز ذاتی یک اوراق بهادار با استفاده از بررسی عوامل اقتصادی و مالی است. منظور از عوامل اقتصادی، وضعیتاقتصادی جامعه، شرایط صنعت مورد نظر و همچنین جایگاه شرکت است.

به عقیده تحلیلگران بنیادی کلیه تغییرات قیمتی یک سهم لزوما” دارای یک علت اقتصادی بنیادین هستند و نگاه بنیاد گراها به گذشته و آینده سهم است تا به میزان ارزندگی سهم پی ببرند.

این تحلیل مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار دارای ارزش ذاتی است که به وسیله سرمایه گذاران قابل برآورد می باشد.

تحلیلگران روش بنیادی به دنبال ارزش (قیمت) هستند که آن را با قیمت فعلی و مورد معامله اوراق بهادار، مقایسه کنند و بتوانند تصمیم خود را مبنی بر خرید، فروش و یا نگهداری آن سهام، اتخاذ کنند.

تحلیلگران فاندامنتال به بازاری عادلانه باور داشته و به دنبال دست یابی به ارزش واقعی سهم می باشند.

در واقع می توان چنین گفت که تحلیل بنیادی از منظر کلان تا خرد به دنبال شناسایی اوراق بهاداری است که قیمت آن ها به درستی توسط بازار تعیین نشده استو در واقع سهم براساس ارزش ذاتی آن معامله نمی شود؛ در چنین شرایطی سه حالت پیش می آید:

1. قیمت برآورد شده به عنوان ارزش ذاتی سهام شرکت، کمتر از قیمت فعلی سهم که در حال حاضر سهم به این قیمت معامله می شود، در چنین شرایطی نتیجه می شود که سهم گران معامله شده پس اگر فرد سهامدار است، پیشنهاد فروش داده می شود.

2.اگر قیمتی که نتیجه محاسبات ارزش ذاتی سهم است، بیشتر از قیمت تابلو یا همان قیمتی که سهم زمان حال با آن معامله می شود، باشد؛ در چنین حالتی، سهم ارزان معامله شده و تحلیلگر نظر به افزایش قیمت داشته و پیشنهاد خرید سهم را، ارائه می دهد.

3.چنان چه قیمت محاسبه شده و قیمت تابلو (معامله) سهم، برابر باشد، در این وضعیت سهم متعادل است و در ارزش منصفانه ای معامله می شود.

به طور مثال اگر تحلیل گر بنیادی سهام شرکت x را به قیمت ذاتی 1000 تومان بررسی و ارزیابی نماید و قیمت سهم در بازار بورس 500 تومان باشد قیمت سهم دارایِ حباب قیمتی منفی می باشد و سهامدار می تواند اقدام به خرید سهم یا در صورت داشتن سهم آن را نگه داری نماید. از طرف دیگر اگر قیمت ذاتی سهم مورد بررسی 1000 تومان ارزیابی شود و قیمت سهم در بازار بورس 1500 تومان باشد سهم دارای حباب قیمتی مثبت می باشد و سهامدار می بایست اقدام به فروش سهم نماید. همچنین اگر قیمت ذاتی سهم 1000 تومان و قیمت سهم در بازار نیز 1000 تومان باشد قیمت سهم منصفانه است و خرید و فروش آن سود و زیانی برای سرمایه گذار ندارد.

تحلیل بنیادی را برخی در مقابل تحلیل تکنیکال می دانند، در تحلیل تکنیکال داده های تاریخی مربوط به قیمت و حجم سهم مورد بررسی قرار می گیرد و بر اساس آن آینده قیمت و روند سهم را پیش بینی می کنند.

برخی اما برای پیش بینی و بررسی شرکت ها، دو تحلیل تکنیکال و بنیادی را لازم و ملزم یکدیگر می دانند.

عوامل موثر بر قیمت سهام

به‌طورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند: الف) عوامل محیطی، ب) عوامل مرتبط با صنعت، ج) عوامل درونزای شرکت. 

الف) عوامل محیطی: وضعیت اقتصادی و سیاسی، مقررات و سیاست های کلان کشور، بودجه سالیانه، نرخ ارز، نرخ بهره
ب) عوامل مرتبط با صنعت: نحوه قیمت گذاری محصولات، عملکرد رقبا، میزان عرضه و تقاضای محصولات، رقابتی یا انحصاری بودن صنعت، حجم سرمایه گذاری در صنعت، وضعیت صنعت در بازار جهانی و قیمت های متاثر از آن
ج) عوامل درونزای شرکت: تیم مدیریتی شرکت، عملکرد مالی شرکت مثل میزان سودآوری شرکت و تداوم آن، وضعیت دارایی ها و بدهی های شرکت، نسبت p/e یا همان قیمت سهم به سود هر سهم، نسبت های مالی نظیر نرخ بازده دارایی(ROA ) و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام (ROE ) و طرح های توسعه ای شرکت

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی ممتغیرهای بنیادی انجام می شود.

تحلیل بنیادی، کمی است و یا کیفی؟

همانطور که از نام این تحلیل مشخص است، به دنبال تحلیل و بررسی از بنیادی ترین موارد است. تحلیل بنیادی موارد مربوط به اقتصاد کلان و شرایط مالی یک شرکت و صورت های مالی آن تا کیفیت مدیرت را بررسی می کند.

پس می توان گفت عوامل اساسی که در تحلیل بنیادی بررسی می شوند به دسته ی کمی و کیفی تقسیم می شوند.

منظور از کمی، اطلاعاتی است که به صورت عدد و مقدار هستند و کیفی دلالت بر یک استاندارد دارد نه مقدار آن. بزرگترین منبع دادهای کمی، صورت های مالی هستند. درآمد، سود و موارد دیگر را می توان از این طریق مشاهده کرد.

پاراکترهای کیفی اما چندان ملموس نیستند. بررسی مواردی همچون کیفیت عملکرد مدیران کلیدی یک شرکت، نام تجاری، حق ثبت اختراع، فناوری انحصاری و… در این دسته قرار می گیرند.

تحلیل موارد بالا به صورت با هم و بررسی هم کیفی و هم کمی می تواند به تحلیلگران کمک شایان توجه کند.

ارزش ذاتی سهام شرکت ها به دلیل تغییر دائمی در عوامل موثر بر قیمت سهام دائماً در حال تغییر است و موفق، کسانی هستند که زودتر متوجه اثرات این تغییرات شوند.

5 اصل اساسی که تحلیلگران باید در نظر بگیرند:

1. مدل کسب و کار شرکت:شرکت دقیقا چه فعالیتی می کند؟ در کدام صنعت فعال است و چه راه های درآمدی دارد؟ برای مثال اگر شرکت مبتنی بر فروش غذاری دام فعالیت می کند، آیا درآمد خود را فقط از این طریق به دست می آورد؟

2. مزیت رقابتی:موفقیت بلند مدت یک شرکت می تواند به دلیل توانایی آن در حفظ یک مزیت رقابتی باشد. مزیت رقابتی مانند یک خندق می ماند که به این ترتیب بقیه رقبا را از آن شرکت دور نگه می دارد. مانند یک نام تجاری قوی و مورد اعتماد و یا مانند سلطه بر یک صنعت مانند تسلط و مزیت رقابتی مایکروسافت بر سیستم عامل های رایانه ای. هرگاه یک شرکت بتواند یک مزیت رقابتی بدست بیاورد، سهامداران آن می توانند برای حتی چند دهه، سود کسب کنند.

3. مدیریت:برخی معتقدند که مدیریت مهم ترین معیار برای سنجش یک شرکت است. این باور می تواند منطقی باشد، چرا که اگر رهبران شرکت بتوانند به درستی برنامه ها و اهداف را اجرا کنند، حتی بهترین مدل تجاری نیز با شکست رو به رو می شود.

4. حاکمیت شرکتی:منظور سیاست های اعمال شده در یک سازمان می باشد که نشان دهنده روابط، مسئولیت های مدیران و سهامدارن است. این سیاست ها همراه با قوانین و مقرارات شرکت، در اساسنامه شرکت و آیین نامه آن، تعریف و تعین شده است. به این موارد توجه کنید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع آن ها، احترام می گذارد؟

5. صنعت یک شرکت: آگاهی درمورد چگونگی وضعیت و شرایط یک صنعت می تواند درک عمیق تری از سلامت مالی یک شرکت را نشان دهد.

صورت های مالی که تحلیلگر بنیادی برای بررسی های کمی از آن ها  استفاده می کند:

1. ترازنامه

2. صورت سود و زیان

3.جریان وجوه نقد

4.صورت سود و زیان جامع

برای انجام آن بخش از تحلیل بنیادی که کمی است. باید از چهار صورت های مالی که بالا نام بردیم استفاده کر. شرکت ها موظف اند که تمامی صورت های مالی را به صورت ضفاف منتظر کنند. در ایران این صورت ها مالی از تطریق سایت www.codal.ir منتشر می شوند.

انتقادات از تحلیل بنیادی:

بیشترین انتقادات به روش تحلیل بنیادی از سوی دو گروه مطرح می شود:

1. طرفداران تحلیل تکنیکال

2. معتقدان به فرضیه بازار کارآمد

تحلیلگران تکنیکال، سرمایه گذاری های خود (معاملات خود) را براساس قیمت و حجم سهام انجام می دهند. آن ها به کمک برخی ابزارها به بررسی نمودار قیمت وحجم سهم می پردازند و اصول بنیادی شرکت ها را در نظر نمی گیرند. آن ها معتقدند که همه چیز در قیمت نهفته است و تحرکات قیمت سهم، بینش بهتری نسبت به مبانی اساسی، برای آنها فراهم می کند.

فرضیه بازار کارآمد، ادعا می کند، از آن جایی که بازار به صورت مستمر تمام سهم ها را ارزش گذاری  می کند، بسیاری از سرمایه گذاران در بازار، تقریبا بلافاصله فرصت های بازدهی را از بین می برند و این امر سبب می شود که هیچ کس نتواند عملکرد قابل توجهی در بازار، در بلند مدت داشته باشد.

در این مقاله سعی شد مفهوم تحلیل بنیادی را به صورتی ساده و کاربردی برای شما توضیح دهیم. هریک از اصول، قواعد و ابزار ها در تحلیل بنیادی نیازمند توضیحات مفصل و آموزش و کسب تخصص در این حوزه می باشد.

مطلب “تحلیل بنیادی چیست؟” توسط مجموعه آموزشی بازارهای مالی بورسار، تهیه شده است.

0 پاسخ به "تحلیل بنیادی چیست؟"

ارسال یک پیام

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق این سایت متعلق به رسانه آموزشی بورسار می باشد.

up to

50% off

Awesome Products - Amazing Prices